دیدهای وقتی کار از دست میرود، وقتی سررشته گم میشود، وقتی گره کور میشود، وقتی راه سنگلاخ میشود و پا لنگ و نفس نای برآمدن ندارد و، اینها را داشته باش، حالا دیدهای که همه اینها را نتوانی بر زبان آوری، نتوانی بگویی، نتوانی گُردهات را از زیر بار چراها و چراها و چراها خلاص کنی. نتوانی بگویی که آقاجان، عزیزجان، من لابدّم که بیشتر فرو بروم در خودم، امر شدهام، خوانده شدهام.
نتوانی ,چراها ,اینها ,میشود، ,دیدهای ,عزیزجان، ,و چراها ,اینها را ,چراها و ,میشود، وقتی ,کنی نتوانی
درباره این سایت